فاطمه سلام الله علیها از دیدگاه روایات(مبحث پنجم)
موضوع پنجم که از موضوعهاى دیگر مهمتر است ، عبارت از این است که حضرت زهراء سلام الله علیها، در مقام ولایت شریک امیرالمؤ منین (ع ) و حسنین است ، و جنگ و یا صلح با فاطمه (ع ) و دوستى یا دشمنى نسبت به او عینا همانند حرب و یا سلم با على و حسنین (ع )، و حب و با بغض نسبت به آنهاست .
((زید بن ارقم )) از رسول اکرم (ص ) چنین روایت مى کند:
((قال رسول الله لعلى و فاطمة والحسن والحسین : انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم ))
((پیامبر اکرم (ص ) خطاب به على ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام فرمود: من ، با هر کسى که با شما در جنگ باشد، در جنگم ، و هر کسى که با شما از در صلح و آشتى در آید، من نیز با او در صلح و صفا خواهم بود))
این روایت با عبارات مختلف نقل شده است گاه آن حضرت مى فرمود:
((انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم ))
در موقع دیگر چنین فرماید:
((انا سلم لمن سالمتم و حرب لمن حاربتم ))
و در جاى دیگر مى فرماید:
((انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم ))
((زید بن ارقم )) در روایت دیگرى مى گوید:
((کنا معل رسول الله و هو فى الحجرة ، یوحى الیه و نحن ننتظره حتى اشتد الحر فجاء على بن ابیطالب ، و معه فاطمة والحسن والحسین سلام الله علیهم ، فقدوا فى ظل حائط ینتظرون رسول الله . فما خرج رسول الله ، رآهم فاتاهم و وقفنا نحن مکاننا و هو یظلهم بثویه ممسکا بطرف الثوب و على ممسک بطرفه الاخر، فقال رسول الله اللهم انى احبهم فاحبهم ، اللهم انى سلم لمن سالمهم ، و حرب لمن حاربهم ، قال ذلک ثلاث مرات ))
((روزى همراه پیامبر اکرم (ص ) بودیم که وحى نازل شد، و ما منتظر اتمام وحى بودیم تا آن حضرت از اتاق خارج شود، هوا بشدت گرم شده بود، در آن هنگام على بن ابیطالب (ع ) و همراه او فاطمه ، حسن و حسین سلام الله علیهم از راه رسیدند و در سایه دیوارى بحال انتظار نشستند، تا نزول وحى بپایان رسد و حضرت رسول از حجره بیرون آید.
وقتى که پیامبر اکرم (ص ) از اطاق خارج گردید، نظر مبارکش بر على و فاطمه و حسنین عیلهم السلام افتاد، حضرت به نزد آنان رفتند، و ما در حالى که بجاى خود ایستاده بودیم ، دیدیم که حضرت رسول (ص ) لباس (عبادى ) خودش را بر بالاى سر آنها سابیان کرد، با دست مبارکش از یک طرف عبا گرفته بود، و طرف دیگرش در دست على بود که در زیر عبا جاى داشت . آنگاه پیامبر چنین فرمود:
خدایا، من اینان را دوست مى دارم پس تو نیز دوستشان بدار، بارالها، با هر کس که با اینان در صلح و صفا باشد، من در صلح و آشتى هستم و هر کس که با این چهار تن بجنگد من نیز با او در جنگ خواهم بود، و این کلمات را سه بار تکرار نمود.
این حدیث شریف را ((حاکم )) در ((مستدرک ))- ((بغوى )) در ((مصابیح )) - ((خطیب تبریزى )) در ((مصابیح )) - ((جساس )) در ((احکام آیات )) - ((ابن کثیر)) در ((بدایه )) و ((نهایه )) - ((محب الدین طبرى ))در ((ذخایر العقبى )) - ((ابن اثیر)) در ((اسدالغابه ))، ((ترمذى )) در ((جامع صحیح )) - ((ابن عساکر)) در ((تاریخ شام )) - ((این جامه )) در ((سنن )) - ((ابن صباغ )) در ((فصول )) - ((طبرانى )) در ((معجم ))، و جمعى دیگر از علماء شیعه و سنى نقل کرده اند.
روایت دیگرى به این شرح از ((ابوبکر)) نقل شده است که مى گوید:
((رایت رسول الله خیم خیمة و هو متکى على قوس عربیه و فى الخمیة على ، و فاطمة و والحسن ، والحسین ، و قال : معشر المسلمسین ، انا سلم لمن سالم اهل الخیمه ، و حرب لمن حاربهم ، ولى لمن والاهم ، لا یحبهم الا سیعد الجد طیب المولد، ولا یبغضهم الا شقى الجد ردى الولادة ))
((روزى پیامبر اکرم (ص ) را در خیمه اش ، در حالى که بر یک کمان عربى تکیه کرده بود نشسته دیدم . در آن خیمه على (ع )، فاطمه (ع )، حسن (ع ) و حسین (ع ) نیز حضور داشتند، آن حضرت روبه حاضرین فرمود و گفت : اى مسلمانان بدانید، هر کسى که با اینان در صلح و صفا باشد من نیز با او در سلم و آشتى هستم ، و هر کس با اینان به جنگ خیزد، من هم با او در جنگ خواهم بود، من دوستدار کسى هستم که اینان را دوست بدارد، دوست نمى داردشان مگر آن شخص بدبختى که از دامانى پاکیزه بوجود آمده است و دشمن نمى داردشان مگر آن شخص بدبختى که از آلوده دامنى زائیده شده باشد. این روایت را ((حافظ طبرى )) نیز در ((ریاض النظره ))ذکر کرده است .
((صبیح )) مى گوید:
کنت بباب النبى صلى الله علیه وآله فجاء على و فاطمة والحسن والحسین فجاسوا ناحیة ، فخرج رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم الینا فقال : انکم على خیر - و علیه کساء خیبرى فجللهم به و قال : انا حرب لمن حاربکم ، سلم لمن سالمکم .
((روزى در انتظار پیامبر اکرم (ص ) بر در خانه آن حضرت بودیم که على ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام از راه رسیدند و در کنارى نشستند، وفتى که رسول خدا از خانه خارج گردید خطاب به آنها فرمود: شما پیوسته در خیر هستید، و سپس غبارى خیبرى خودش را بر سر آنان سایبان کرد و فرمود:
من ، با هر کسى با شما بجنگد، در جنگ هستم ، و با هر کسى که با شما در صلح و صفا باشد من نیز در سلم و آشتى مى باشم ))
این روایت را ((طبرى )) در ((واسط حساس )) و در ((آیات الاحکام )) - ((هیثمى )) در ((مجمع )) ((ابن اثیر)) در ((اسدالغابه )) - ((ابن حجر)) در ((اصابه )) - و عده اى دیگر از دانشمندان نقل کرده اند. ((ابوهریره )) مى گوید:
((نظر النبى الى على ، فاطمه ، والحسن ، والحسین فقال : انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم ))
((پیامبر اکرم (ص ) نظر به سوى على ، فاطمه ، حسن ، و حسین علیهم السلام افکند و سپس فرمود:
من با هر کسى به شما بجنگد در ستیزم ، و با هر کسى که با شما در سلم و آشتى باشد، من نى در صلح و صفا هستم .))
این حدیث شریف را: ((حاکم در مستدرک )) - ((خطیب بغدادى )) در ((تاریخ بغداد)) - ((امام حنابله )) در ((مسند احمد)) - ((هیثمى )) در ((مجمع )) - ((ابن عساکر)) در ((تاریخ )) - ((طبرانى )) در ((مجمع )) آورده اند. همچنین عده اى از دانشمندان شیعه آن را روایت نموده اند.
روایاتى که تحت عنوان موضوع پنجم ذکر شد بسیار جاى تامل ، دقت و بررسى است و باید توجه داست : بشرى که در حال غضبش ، در هنگام انبساط و فرحش ، در موقع رنج و گرفتاریش ، در زمان سرور و نشاطش و خلاصه در جمیع اطوار و حالش صاحب اختیار، مطاع و مقتداى همه مردم باشد، و تمام افراد بشر موظف به خضوع تسلیم و اطاعت در برابر او باشند، و محبت به او دوستى با پیامبر، و دشمنى با او خصومت با رسول خدا، و اطاعت از او طاعت از پیامبر، و صلح با او، سلم و آشتى با رسول خدا باشد، تحقیقا اگر در صفات همردیف پیامبر نباشد، هرگز این احکام درباره او جارى نمى شود، و به عبارت دیگر فردى که در ملکات انسانى ، در فضائل و مکارم الاخلاقى ، در صفات نفسانى ، و خلاصه در جمیع حالات و شئون بشرى طورى باشد که هرگز کوچکوترین خلافى از او سر نزند، و همه مردم (به فرمان خدا و رسولش ) ماءمور به اطاعت و خضوع و تسلیم در برابر او باشند، معقول نیست که در صفات همردیف و همتاى پیغمبر اکرم (ص ) نباشد.
بلى ، آن انسانى که هرگز کلمه اى ، حرفى ، حرکتى ، سکونى ، در هیچ مورد، جز به فرمان و اجازه خدا از او صادر نشود، و جز در راه محبت و رضاى پروردگار قدمى بر ندارد، و پیوسته در گفتار و کردار و در تمام حالاتش ، محدود و متعهد و مقید به امر خدا باشد تنها او شایسته است که پیامبر اکرم (ص ) صلح با او را، سلم و آشتى با خودش بداند و جنگ با او را ستیز با خودش به حساب آورد، و کاملا روشن است که فاطمه زهراء سلام الله علیها، صاحب آن نفس پاک انسانى ، و آنهمه صفات ربانى ، یقینا باید در شئون ولایت ، همردیف و همدرجه و یکسان با پیامبر اکرم ، على و حسنین باشد.
××××××
پاورقی:1- فاطمة الزهرا علیهاسلام - مؤ لف : گفتار علامه امینى